تکنیک های رسانه ای در جنگ شناختی ؛

تغییر حاکمیت با شناخت مخاطب | مردم چگونه در جنگ رسانه ای هک می شوند؟

کارشناسان رسانه در رادیو گفت‌وگو درباره هک ذهنی و تصویرسازی توسط رسانه های معاند که منجر به تغییر حاکمیت می شود ، سخن گفتند.
کد خبر: ۱۳۶۸۳۲۵

به گزارش جام جم آنلاین، تخریب چهره های انقلابی در چند سال اخیر شدت بیشتری یافته است و موجی از این جریان در حال فراگیر شدن است.

همزمان و همسو با تلاش های گسترده ای که برای ایجاد ناامنی و ناآرامی به ویژه در روزهای گذشته صورت گرفته است، جریان تخریب افراد شاخص نظام هم در دستور کار شبکه های معاند قرار گرفته است و برای ایجاد شکاف میان ملت و حاکمیت ساماندهی می شود.

این موضوع به راحتی و روشنی در صدر اخبار این شبکه ها دیده می شود که هدف اصلی آن ایجاد شبهه در اصل نظام اسلامی است بنابراین نظام رسانه ای جمهوری اسلامی باید عملیات روشنگری در برابر این حجم بزرگ از شایعه پراکنی را تقویت کند.

از این رو برنامه « امواج شبهه » امروز به موضوع رسانه های معاند و تلاش برای تخریب چهره های انقلابی نظام می پردازد.

در این برنامه که به همت سرویس سیاسی رادیو گفت وگو برگزار شد، دكتر محمدحسین قربانی، پژوهشگر ارشد جنگ هیبریدی شناختی و دكتر محسن رفیعی، پژوهشگر ارشد رسانه مركز مطالعات راهبردی ژرفا به گفتگو و مباحثه پرداختند که در ادامه مشروح آن را می خوانید ؛

آقای رفیعی، با بررسی اخبار منتشر شده در فضای مجازی و شبکه های تلویزیونی منتسب به رسانه های بیگانه و حتی رسانه های تاثیرپذیر داخلی، نقطه گذاری بر روی شخصیت هایی است که در حال حاضر کارآمدی بسیار مهمی دارند و لازم است مردم برای گذر از روزهای دشوار فعلی به آنها اعتماد کنند. شما این فضا را چگونه ارزیابی می کنید و از نظر شما تکنیک های مورد استفاده چیست؟

این تخریب قسمتی از رهیافت یا استراتژی شبکه های معاند در برابر جمهوری اسلامی است. امریکا در سال ۲۰۰۲ راهبرد امنیت ملی جدیدی را که ضرورت آن ناشی از حوادث ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ بود ، ارائه داد و در این راهبرد سه هدف اصلی خود را این گونه مطرح کرد ؛ نخست فروپاشی حکومت های به اصلاح مستبد و نافرمان ، دوم ، ارتقای دموکراسی کارآمد و همسو با امریکا و سوم ، تثبیت و تقویت هژمونی ایالات متحده . هر یک از این راهبردها برنامه ها و اقداماتی را در دارند.

برای پرسش نخست باید بدانیم چرا رسانه و ماهواره برای جنگ نرم به کار گرفته می شود . در دنیا سه نوع برخورد تعریف می شود ؛ جنگ سخت یا حضور نظامی ، نبرد نیمه سخت که مربوط به ترور و کودتاست و در نهایت کارزار نرم که ابزار آن رسانه است. اگر در جنگ سخت ، اجبار مطرح است در جنگ نرم موضوع «اقناع» مطرح است یعنی رسانه ها با شیوه هایی چون دستکاری در اطلاعات ، بمباران خبری ، شایعه و تصویرسازی و افکار سازی ، سعی در هدایت و جهت دهی ذهن مخاطب خود دارند .اما این که چرا از ماهواره استفاده می شود ، می توان گفت مهمترین دلیل آن ارزانی و فراگیر بودن آن است. در دوران آنالوگ ، زمانی که مردم از طریق تلفن بایکدیگر گفتگو می کردند ، اگر نفر سومی وارد گفتگو می شد ، اصطلاح خط رو خط را استفاده می کردند . پس از این که به عصر دیجیتال رسیدیم ، موضوع فیبرهای نوری مطرح شد که در آن به جای انتقال صدا ، معادله صدا منتقل می شد یعنی در بدو گفتار هر فردی در گوشی ، صوت تبدیل به معادله می شد و پس از انتقال ، در گوش مخاطب ، تبدیل به صوت می شد . در چنین شرایطی هر شخص می توانست هزاران معادله را دریافت و ارسال کند و هزینه تلفن هم به هزار تقسیم میشد. در ماهواره ها معادلات صوت به امواج بازگشته است یعنی میلیاردها امواج همسان را می توانید همزمان ارسال و دریافت کنید . کاهش هزینه موجب فراگیری آن شده است.

نیاز به اطلاعات در نزد آدمیان از دیرباز تا به امروز یک موضوع مهم و راهبردی زندگی و معیشت آنها بوده است. برای همین جذب شدن به برنامه های ماهواره ای و دریافت اطلاعات از این برنامه ها یک وضعیت روتین و طبیعی است. در حال حاضر کشورهای نظام سلطه به ویژه امریکا ، در موضوع فراگیری ماهواره ها در پی رهیافت ها و استراتژی های خود هستند. در این تقابل جمهوری اسلامی مهمترین شاخص بود که برای حمله به آن و تخریب در اذهان مخاطب ، چندین اقدام صورت گرفته است ، یکی از اقدامات افزون بر تعدد و تکثیر شبکه های ماهواره ای ، رادیویی و تلوبزیونی ، نابودی و بی اعتبار کردن نهادها و هسته های حمایتی جمهوری اسلامی است که شامل شخصیت ها ، مدیران ، موسسات و سازمان های مردم نهاد که با هدف ارتقای سطح فرهنگ نگرش عامه به مسائل روز نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته اند، می باشد .

اثر عمق جنگ شناختی بر اذهان عمومی

بله ، پیرو سخنان آقای رفیعی باید گفت که تمرکز امریکا و رسانه های معاند غربی بر جمهوری اسلامی به قدری زیاد است که ممکن است در طول یک هفته از برنامه های این شبکه ها ، نامی از کشورهای دیگر شنیده نشود و تنها موضوع ایران مورد بحث قرار گیرد. درواقع « ایران » در این رسانه ها تبدیل به یک مسئله و گسترش ایران هراسی در ذهن جهانیان موضوع اصلی برنامه های آنها شده است. در سطح دیگری از ماجرا این رسانه ها تصویری سازی یا ایجاد شبهه برای مردم ایران را هم در دستور کار خود دارند ، به همین دلیل است که مقام معظم رهبری بر جهاد تبیین و روایت سازی تاکید دارند . به نظر می رسد در شرایط فعلی نگاه رسانه ای در موضوع هدفگذاری نهادهای شاخص جمهوری اسلامی اهمیت زیادی دارد ، آقای قربانی ، شما این اقدامات را چگونه ارزیابی می کنید؟

ما در یک فضای پست مدرن کاملا جدید قرار گرفته ایم که سیستم های بنیادین در این فضای گذار در حال دگرگونی هستند . زمانی که سیستم ها دچار تزلزل می شوند ، به نوعی حاکمیت ها هم مورد آسیب قرار می گیرند و در پی آن نظم اجتماعی از بین می رود. امروز در فضای جنگ های نسل چهارم یا هیبریدی شناختی قرار داریم که در این شرایط ، تاثیر پذیری بر روی اجتماع نسبت به تخریب محوری روبرو هستیم . تاثیرگذاری از دو قطب مثبت و منفی شکل می گیرد . رسانه ابزارهای در اختیار محیط جنگ شناختی است که از طریق یک بازیگر یا حاکمیت نسبت به حریف ساخته می شود.

به عقیده بسیاری از کارشناسان ، جنگ شناختی که با رویکرد رسانه ها نسبت حاکمیت و بازیگران دولتی و غیردولتی پیاده سازی می شود ، عمق بسیار زیادی دارد و این موضوع سبب می شود ادراک افراد تحت تاثیر قرار گیرد. گلوله هایی که ما در این جنگ نیاز داریم بسیار نرم هستند و روی ذهن جامعه وارد می شوند و ژرفایی به آن می دهد که حاکمیت ها تحت تاثیر قرار می گیرند و پاسخی برای خلاها وجود ندارد . ما امروز با اتاق های فکری روبرو هستیم که به دنبال جریان سازی هستند و ما امروز جریان های داریم که بر روی فکر و ادراک مردم کار می کند تا نسبت به حاکمیت امروزی که تحت عنوان جمهوری اسلامی فعالیت می کند بدبین بشوند و آن نظام را ناکارآمد قلمداد کنند.

هک شهروندان جامعه در جنگ شناختی




هک شهروندان در حوزه جنگ رسانه ای موضوع جدیدی است که با آن روبرو هستیم . هدف این فرآیند که در امتداد جنگ شناختی توسط رسانه های معاند طراحی می شود ، ایجاد بدبینی و هراس در بین افراد جامعه است تا در پی آن اضمحلال و براندازی نظام شکل بگیرد ، البته این جریان در کوتاه و میان مدت قابل پیش بینی است . تصویرسازی ذهنی تکنیک دیگری است که از هک ذهنی نشات می گیرد .زمانی که هک ذهنی صورت می گیرد و تصویر حاکمیت در ذهن افراد مختلف و شهروندان تغییر پیدا می کند ، مردم بدبین شده و اثرات آن به آرامی در بستر جامعه پدیدار می شود.

لزوم ایجاد پدافند رسانه ای در کشور

یکی از تاثیرات بدبینی که از جریان رسانه ای نشات می گیرد ، عدم مشروعیت حاکمیت ها از درون و هم از بیرون است. درواقع رسانه های معاند معاند این توانایی را دارند که با برد و عمق فزاینده ای تصویرسازی ذهنی را در پیش بگیرند و به دلیل استمراری که دارند اهداف خود را محقق کنند . از این رو وجود یک پدافند رسانه ای به شدت احساس می شود که در چارچوب سواد رسانه ای ، مدیران ارشد ، رجل سیاسی و شهروندان کشور را اقناع کند و موجب شود تا نگاه و بینش مردم نسبت به تحولاتی که در بستر جامعه شکل می گیرد باز و شفاف تر شود.

رسانه ها برای روشن شدن نگاه مردم چگونه باید عمل کنند؟

قربانی : یکی از اقدامات ایجاد شفافیت و بازگرداندن یا افزایش اعتماد جامعه است که رسانه ها و مدیران سیاسی باید با دنبال آن باشند.در این صورت شکوف میان حاکمیت و مردم یا خلا بین ملت و دولت از بین خواهد رفت. البته زمانی که از رسانه سخن می گوییم صرفا منظور رسانه ملی نیست ، بلکه پلت فرم ها و رسانه های اجتماعی هم نقش آفرینی می کنند و از برد و نفوذ بالایی در بدنه حاکمیت ها و مردم برخوردار هستند.

بله درست است ، تکنیک « پراکنده منجسم » تکنیکی است که در رسانه های معاند بسیار پرکاربرد است ، این شیوه همان چیزی است که شما به آن اشاره کردید . این شگرد رسانه ای ، از نوع شناختی است که تلاش می کند از بی نظمی خبر به نظم نهادینه شده ای برسد . درواقع هنر آنها این است که مسائل و موضوعات بی ربط را به یکدیگر پیوند دهند و برنامه های متنوع را در ساعات متفاوت در یک فرآیند مهندسی شده ای نمایش دهند و اذهان را برای یک موقعیت مناسب از افکار آماده شده استفاده کنند .

رسانه های داخلی همپوشانی ندارند






آقای رفیعی ، یک موضوع مهم این است که همزمان با حمله به مدیران و شخصیت های انقلابی ، در بسته های مختلف ، ایجاد ناآرامی و آشوب هم در دستور کار قرار می گیرد. در این میان جاسوس ها و نفوذی ها میان افراد معترض دیده می شوند که سمت و سوی اعتراضات اجتماعی و صنفی را به بیراهه می برند. شما این جریان سازی چگونه توصیف می کنید؟


آنچه که اهمیت دارد این است که ما نباید راهبرد را با برنامه و اقدام ادغام و در هم بیامیزیم . می توان گفت رسانه ها نزدیک به 10 تکنیک متداول همچون دو قطبی سازی ، واهمه افکنی ، مقصر نمایی و ... دارند که هر کدام از این تاکتیک ها در خدمت یک برنامه و هر برنامه در خدمت یک راهبرد است . این راهبردها در نظام سلطه رسانه ای به صورت پازل تقسیم شده است یعنی برنامه های رسانه ای در صدای امریکا و بی بی سی مکمل یکدیگر است . در صدای امریکا سه مقوله اصلی شامل مشروعیت جمهوری اسلامی ، کارآمدی نظام دینی و صلاحیت دولت مردان مورد هجمه قرار می گیرد . در بی بی سی فارسی ، اقناع پذیری اذهان عمومی در مسائل مختلف و به روز مورد تهاجم واقع می شود . در نتیجه برای بررسی چگونه برخورد با این تعاملات ، باید انسجام داشته باشیم . رسانه های در اختیار ما هرکدام به صورت یک جزیره عمل می کنند که عملیات آنها کارکرد دیگری را تکمیل و همپوشانی نمی کند. در نحستین گام باید یک نهاد یا یک شورا به صورت فوق تخصصی و با مطالعه اساسی ، راهبرد نگاری کند.

مقام معظم رهبری در سال های گذشته هشدار دادند که باید از حالت دفاع خارج و به فاز حمله وارد شویم . گرچه سال هاست در موقعیت دفاعی قرار گرفته ایم اما هنوز یک راهبرد مشخص برای وضعیت پدافندی هم نداریم . در زمان جنگ سرد کمیته ای در امریکا با نام « خطر جاری » ایجاد شد که تحلیلگران بزرگ رسانه ای و سیاسی در آن عضو هستند. زمانی که امریکایی ها با اتحاد جماهیر شوروی روبرو شدند کمیته نام برده شده به این نتیجه رسید که با دکترین مهار ، نبرد رسانه ای و نافرمانی مدنی می توانند این اتحاد را به فروپاشی بکشانند. همین کمیته در سومین نشتست خود موضوع «ایران – آمریکا ؛ رهیافت جدید» را مطرح کرده است و در آن یک سلسله برنامه با پشتیبانی رسانه ای و مباحث سخت افزاری برای تعمق بخشیدن در بین آحاد و طبقات جامعه تدوین کرده است . در همین راستا اعتراضات به حق صنفی که شیوه و قالب صحیح آن در قانون اساسی و در تشکل ها و صنوف وزارت کشور تعریف دارد ، با جنگ رسانه ای نظام سلطه از مسیر خود خارج می شود. به عنوان مثال تکنیک پرکاربرد رسانه های معاند عمومیت بخشی نا معقول به مسائل است ، در این حالت حتی ممکن است از باز نشدن ایربگ خودرو در هنگام تصادف ، ناکارآمدی نظام نتیجه گیری می شود یا در بحث دو قطبی سازی ، نرسیدن به مطالبات بر حق در انرژی هسته ای ، نشانه ناحق و باطل بودن ماست . اگر رسانه های معاند از این جریان سازی نتیجه ای نداشته باشند به راحتی وبه سرعت از آن گذر می کنند. در همین راستا نیاز اولیه ما این است که رسانه های داخلی از جزیره ای عمل کردن خارج شوند و یک راهبرد مشخص برای آن ها تدوین شود ، نقش ها ، اندازه ها و کارکردها ذیل آن راهبرد و در قالب برنامه تعریف شود تا رسانه ها به کار خود ادامه دهند و از حالت انفعال خارج شوند.

تغییر حاکمیت با تاثیر بر قوه شناختی مخاطب



 

مطمئنا نبود راهبرد ضعف بزرگ سیستم رسانه ای کشور است و تردیدی در آن نیست . نکته اینجاست که ما در شرایطی از حمله سخن می گوییم و دفاع کردن را نکوهش می کنیم که الزما دفاع خوبی نداشته ایم چرا که عملکرد ما در این حوزه الزامات و انسجام در راهبرد نداشته است و حتی می توان گفت شناختی هم از شرایط نداشته ایم . به طوری که حتی گاهی سکوت ما بهتر از دفاع کردن بوده است .

به موضوع بسیار مهمی اشاره کردید .موضوع شناخت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چون فرآیند تاثیرگذاری بر اذهان مخاطب ، مراحل مختلفی دارد. گام نخست پذیرش آن از طرف مخاطب ، دوم ، درک و سپس ملکه شدن و تغییر رفتار است که در نهایت به تغییر حاکمیت منجر می شود.

تغییر افکار مردم با بازیگر مستمر رسانه ای

آقای رفیعی، برای آن که در حوزه رسانه ، روایت اول را داشته باشیم چه باید بکنیم و چه الزاماتی نیاز است؟

درباره هجوم شناختی که منجر به تغییر افکار می شود که یکی از ابزارهای آن رسانه است ، نیاز به بازیگر مستمر و موثر داریم تا بتوانیم در محیط جنگ شناختی این روزها ، در بازه های کوتاه و بلند مدت تغییر افکار را رقم بزنیم . این در حالی است که متاسفانه بسیاری از عملکرد ها و درمان های ما مقطعی است و فقط برای فروکش کردن درد در آن زمان است. باید توجه داشت تغییر افکار ، ناگهانی رخ نمی دهد و شکاف هایی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد به دلیل نپرداختن به موضوعات مهم بوده و گاهی پرداختن به مسائل باعث دلزدگی شده است . برخی مواقع باید تحولات شناختی در عصر امروز را پیش بینی و برای آن برنامه و استراتژی تدوین می کردیم . امروز با جنگی روبرو هستیم که مسلح سازی ذهن انسان ها مطرح می شود و در این شرایط به ابزارهایی نیاز داریم که با برد و عمق زیاد بر اذهان تاثیرگذار باشد .

برنامه امواج شبهه که گفتگوی تخصصی پیرامون ماهیت شناسی رسانه های معاند فارسی زبان است ، روزهای یکشنبه و سه شنبه ساعت 16 به مدت 60 دقیقه به روی آنتن این شبکه به نشانی موج اف ام ردیف 103.5 مگاهرتز می رود و در این قسمت به موضوع رسانه های معاند و تلاش برای تخریب چهره های انقلابی نظام پرداخت .

این برنامه به تهیه‌کنندگی سیده ‌فاطمه شعار، هماهنگی گیسو جعفرزاده، آیتم‌سازی سمیرا صدیق کردی ، گویندگی فاطمه عبدالوند و با کارشناسی و اجرای مصطفی صادقی تقدیم مخاطبان می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اجتهاد زنان سیره عُقلاست

درگفت‌وگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کرده‌ایم

اجتهاد زنان سیره عُقلاست

نیازمندی ها